دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اعتراض» ثبت شده است

دوستانی دارم که

دوستانی دارم که وقتی می‌روند مجلس، باید از ساعتی قبل نیروی انتظامی مراقبشان باشد که دست گل به آب ندهند،

   کسانی که آن دوروبر رد می‌شوند، ناسزا تقدیمشان می‌کنند که چرا خیابان را شلوغ کرده‌اند،

   بهانه‌ی مسخره شدن دست آنی می‌دهند که نباید بدهند،

   نماینده‌ی مجلس هم که...، انگار نه انگار؛ اصلا آدم حسابشان نمی‌کند.


دوستانی دارم که وقتی می‌روند مجلس، از همان ابتدا مورد احترام هستند،

   هیچ‌کس نمی‌فهمد کی می‌روند و کی می‌آیند،

   روز و شب ندارند که وضع کشور را بهتر کنند، اقتدار کشور را بیشتر کنند،

   نماینده‌ی مجلس هم که انگار به نعمتی بزرگ دست‌یافته، قدرشان را می‌داند.