دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی» ثبت شده است

حرم امام عزیز

تصاویری که این روزها از مراحل نهایی ساخت‌وساز داخلی حرم مطهر امام خمینی(ره) منتشر شد، واکنش‌های گوناگونی را برانگیخت. از انتقادات برخی که ظاهرا معتقدند وضعیت مرقد مطهر امام راحل(ره) باید مثل وضعیت ائمه‌ی مظلوم(علیهم السلام) در بقیع باشد تا برخی که می‌گویند این بنا باید قرن‌ها بماند و پذیرای عاشقان امام باشد و این وضعیت ناشی از این دیدگاه مذکور است.

با تحلیل‌های نشانه‌شناسی و زیبایی‌شناسی حرم هم کاری نداریم، حالا نشانه‌ی هرچه که هست و هرچه را که متبادر می‌کند، می‌کند دیگر؛ می‌خواهید چه کنید؟ خراب کنید؟!!؟

با محل تأمین هزینه‌های ساخت‌وساز هم کاری نداریم.

با این‌که مرقد امام عزیز مستضعفین جهان در طول زمان در حال تبدیل به آرامگاه خانوادگی فرزندان و وابستگان امام عزیز(ره) هم هست، کاری نداریم.

سوال این است:

مگر این طرح بعد از رحلت جانسوز امام(ره) آغاز نشده بود؟ مگر این طرح بررسی نشده بود؟ مگر این بنای به این عظمت و به این وسعت، یک‌باره سربرآورد؟ مگر در زمان ساخت‌وساز، آقایان موافق و مخالف خبرنداشتند؟ چه آنان که در مملکت مسئولیتی دارند و چه آنانی که وضعیتشان در بهترین حال در هر زمینه‌ای از یک منتقد دلسوز فراتر نمی‌رود...

آقایان کجا بوده‌اند که حالا شده‌اند نوش داروی بعد از مرگ سهراب؟! یکی بگوید حسود و دیگری بگوید امامِ ما و امامِ شما یا در کمال وقاحت بگویند خمینی پالاس...

یا آنانی که گفتند آقا در سخنرانیشان فلان می‌گویند و بلان می‌کنند... یا آنانی که التماس کردند که آقا, نرو و آن‌جا سخنرانی نکن. نگران شدند که نکند آقای ما و بزرگ ما نفهمد...

 

 پ.ن: گذشت! ولی بازهم از من و شما بخاری بلند نشد. وصی خلف خمینی(ره) ماند و نفهمی امثال ما. او ماند و امام زمانش(ع)

پ.ن: کجایید حاج آقا؟ یا ابانا استغفر لنا...

بعضی روزها اینقدر آدم سرش شلوغ‌پلوغ میشه و برنامه‌هاش هم قاطی‌پاتی، که فرصت نمی‌کنه چند خط برای عید غدیر و قربانش بنویسه. علی ای حال...

دهه فجر امسال هم گذشت و انشاالله 3سال دیگر، انقلاب وارد ایام پختگی‌اش خواهدشد. انقلابی که در آینده‌ای نزدیک، بارش بر روی دوش من و هم‌نسلان من قرار می‌گیرد. نسلی که بسیاری آن را پرتلاش‌تر و متعهدتر از قبلی‌ها می‌دانندش و البته کم نیستند کسانی که به زیر و بم نسل ما، خرده‌های بجا و نابجا می‌گیرند. نسلی که همین امروز با تمام توان، برخی سنگرهای این انقلاب عزیز را به خوبی پرکرده‌است.

فجر امسال برای من شور و حال همیشگی را نداشت. نه اطرافیانم این شور و حال را داشتند، و بنابر یک استدلال برآمده از دل، جامعه. از همان افتتاحیه‌های پروسروصداهای دهه‌فجریِ احمدی‌نژادی هم که خبری نبود. رئیس‌جمهور هم که در روز 22بهمن، به جای تبیین پیام‌های چنین روزی، احیانا هنوز از سر ماندن در شوق پیروزی، پیام‌های روز 24خرداد را برای مردمی تبیین می‌کرد، که خود خواه‌ناخواه سازنده‌ی آن پیام‌ها بودند و این حرف‌ها را از بر. جوان امروز مشتاق حرف‌های ناب و تازه انقلاب است، نه ماندن در 24خرداد....

مردم در این راهپیمایی، حرف حسابشان "فریاد استحکام" و "نمایش اقتدار" بود، مردمی که آمده‌بودند که روز "قربانی کردن اسماعیل‌ها" و ر"وز اتمام نعمت ولایت" را جشن بگیرند.

***حذف شد***

ولایت فقیه یا نامه‌ای از امام موسوی کاشف‌الغطاء یا حکومت اسلامی،مجموعه‌ای از ۱۳ درس‌گفتار امام خمینی(ره) در حوزه علمیه نجف در مبحث ولایت فقیه  است که در بهمن ۱۳۴۸ ایراد شده‌اند. این کتاب در سال ۱۳۴۹ برای نخستین بار در بیروت چاپ و به ایران فرستاده شد و در سال ۱۳۵۶ با ضمیمه سخنرانی دیگری به نام «جهاد اکبر» به طور رسمی در ایران چاپ و پس از آن نیز بارها تجدید چاپ شد.

بعد از غیبت امام عصر (عج) اصل ولایت فقیه اجمالا مورد اتفاق همه فقهای شیعه بوده‌است که در قرون اخیر بعضی از فقها به ولایت مطلقه فقیه قائل شدند که امام خمینی (ره) از جمله آنهاست. ایشان معتقد بودند اقامه‌ی حکومت الهی بعد از پیامبر و امام معصوم بر عهده‌ی فقهاست .
امام با استناد به متون روایی و ادله ی مستحکم عقلانی، ثابت کرد که ولایت مطلقه فقیه همان ولایت ائمه است .

 ایشان موضوع حکومت اسلامی را در سال های قبل از ۱۳۴۱ در جوانی خویش مطرح کرده بودند و همچنین در سال ۱۳۴۳ در سخرانی خود علیه کاپیتالاسیون نیز اشاره ضمنی به این موضوع داشتند.

 امام خمینی (ره) بعد از تبعید به عراق از فرصت پیش آمده استفاده کرده و مباحث مربوط به موضوع ولایت فقیه را در سال چهارم تبعید شروع کردند. بحث ولایت فقیه در  تاریخ ۱ بهمن ۱۳۴۸ تا ۲۰ بهمن ۱۳۴۸ در طی سیزده جلسه در کلاس درس ایشان پیگیری شد.

ادامه نوشته و دانلود کتاب در ادامه مطلب

نعیما طاهری؛ دخترِ دخترِ دخترِ امام خمینی است. دخترِ دخترِ دخترِ امام، یعنی نسل سوم انقلاب. انقلابی که پدربزرگ مادرش با اعتقاد به اسلامِ شیعه‌ی انقلابی تئوریزه و با پشتوانه مردم به پیروزی رسانده و ده سال پس از پیروزی هم، رهبری کرده. نعیما؛ نسل سومی است، یعنی الان بین 20 تا 30 سال دارد، امام و جنگ را یا ندیده یا بنا به مشاهده نفهمیده. نعیما اسمِ خمینی ندارد، شاید هم نخواهد داشته باشد. شاید نخواهد انقلابی باشد و شاید نخواهد حتی مذهبی باشد. نخواهد حجاب داشته باشد و نخواهد در ایران زندگی کند. همچنان‌که الان در کانادا درس می‌خواند - خوب هم درس می‌خواند و جایزه می‌گیرد - و همچنانکه با حجاب نصفه نیمه در مراسم حاضر می‌شود.
شاید دلش بخواهد با هویت خودش زندگی کند نه هویت پدربزرگ مادرش.دلش بخواهد صفحه فیسبوک، اینستاگرام و پینترست داشته باشد. عکس‌های خودمانی بگذارد و... اما مانعی وجود دارد. مانعِ نعیما، مادرِ نعیماست؛ نعیمه اشراقی. اتفاقا مادر نعیما هم مثل اوست. صفحه فیسبوک دارد، اصلاحطلب است و در سیاست آزادانه فکر و اظهار نظر می‌کند، عقاید خاصی راجع به حجاب دارد، عکس های آرایش کرده‌اش عده‌ای را ناراحت می‌کند و...

نعیما اشراقی