دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روزه» ثبت شده است

چند سال پیش،در شهرستان ما و اطراف آن سرمایی آمد که تا مغز استخوان آدم نفوذ می‌کرد.ما هم یک سرو صدواندی ساله در در حیاط پشتی خانه‌ی‌مان داشتیم که او هم طاقت نیاورد و خشک شد.به همین خاطر پدر گرام در کمال آرامش بریدندش!!
حالا من نشسته‌ام روی صندلی‌های ساخته شده از آن خدابیامرز! لب حوض کوچک وسط حیات، کنار گل‌های شیپوری و فواره‌ی بی‌آب و دنیایی از خاطرات کودکی.

حیاط پشتی خانه در زمستان