دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معرفی کتاب» ثبت شده است

دکتر امیر سیاح در یادداشتی به بررسی نقش دولت‌ها در حمایت از رشد و گسترش کالای داخلی پرداخته است:
یادداشت مختصر و جالبی است که توصیه می‌کنم بخوانید. در بخشی آورده‌اند: 

«در کشور ما عموما تصور می­‌شود شرکت‌های بزرگ و موفق در تولید و فناوری، بدون دخالت دولت و کاملا براساس سازوکار بازار رشد یافته و به موفقیت رسیده­‌اند. این سوءتفاهم که متاسفانه در مراکز دانشگاهی و حتی سیاستگذار کشور ما رواج دارد، به قانون­گذار و سیاست­گذار ایرانی به‌طور غیرمستقیم می­‌گوید در کشورهای موفق، دولت به‌جای حمایت از تولید، خود را از اقتصاد کنار می‌کشد تا بخش خصوصی خودش راه را پیدا کند و موفق شود پس حمایت دولت از تولید، فایده‌ای ندارد و هدردادن منابع است. بررسی حمایت‌های کشورهای با اقتصادهای قوی نشان می‌دهد انواع حمایت‌های مستقیم و غیرمستقیم دولت در تولد و رشد بنگاه‌های بزرگ، نقش اساسی داشته است. چه در دوران غیر صنعتی و چه حتی در عصر حاضر.

سوءتفاهم یادشده بیشتر ناشی از ارائه‌ی اطلاعات ناقص یا نادرست از روند صنعتی شدن کشورهای غربی و نیز خاور دور و نقش دولت‌ها در این روند است. مطالعات جدید و منتشر شده نشان می‌دهد حتی دولت ایالات متحده، که به ظاهر مشی اقتصادی لیبرال­‌تری نسبت به اقتصادهای اروپایی دارد، از دهه‌ی ۱۸۳۰ تا جنگ جهانی دوم، با افزایش تعرفه‌ی کالاهای وارداتی مشخصا به قصد حمایت از صنایع داخلی، یکی از حمایت‌گرترین کشورها در جهان بوده است(Stensrud,۲۰۱۶: ۲).

الکساندر همیلتون، اولین وزیر خزانه‌داری آمریکا و معمار توسعه‌ی صنعتی این کشور در اواخر قرن هجدهم، معتقد بود که کشور عقب‌افتاده‌ای مثل ایالات متحده [در اواخر قره هجدهم]، صنایع نوزاد را تا زمانی‌که بتوانند روی پای خود بایستند باید از رقابت خارجی در امان نگه دارد.(chang,۱۹۹۸:۸۱)»

و در ادامه به معرفی دو کتاب پرداخته‌اند:

بیوتنِ قطع الوتین

بی‌وتنِ رضای امیرخانی، کتابی بود که خیلی خوب منِ خواننده را گرفت. ارمیا شخصی است که از میدان رزم جنگ می‌رسد به میدان‌های نیویورک، آسمان‌خراش‌های سربه‌آسمان نهاده و دیسکو ریسکو! نفهمیدم ارمیا را عشق آن دختر آرشیتکت کشید به قلب آمریکا یا دست روزگاری که برایش قطع الوتین را رقم‌زده بود.

هرچه بود بعد از خواندن‌ کتاب‌های یکی از یکی مزخرف‌تر مثلاً علمی به زبان‌اصلی یا ترجمه‌ شده‌های بیخود؛ خواندن کتابی ایرانی از نویسنده‌ای ایرانی که با لب‌های ذهن آدم بازی می‌کند، آن‌هم در ایامی که نه دغدغه کار بود و نه دغدغه درس، خیلی چسبید. ارمیا احتمالاً جزء کتاب‌هایی باشد که بیش از یک‌بار بخوانمشان و بیش از یک‌بار ازشان لذت ببرم. شکی نیست رضا امیرخانی شخصیتی باهوش با ذهنی قوی و نظام‌مند است. بیوتن تشویقم کرد آن کتاب‌هایی از آقا رضای امیرخانی را که نخوانده‌ام، بخوانم؛ با لذت و حوصله هم بخوانم.

ترجیح می‌دهم فعلاً بیشتر حرف نزنم و فقط 6 بخش از کتاب را برای شما نقل کنم:

برای من نام کتاب ارمیاست، همانی که امیرخانی بهش گفت بیوتن؛ اگر دیدید گفتم کتاب ارمیا، یعنی همین‌!!

لینک‌هایی مربوط به کتاب بعد از عکس‌ها درج کردم. ادامه مطلب را ببینید.

مسیح در شب قدر

 به نظر شما مسیح(ع) چه ربطی به شب قدر دارد؟

مسیح در شب قدر، آن طور که روی جلد کتاب نوشته، روایت حضور حضرت آقاست در منزل شهدای ارمنی آشوری. اما کتاب چیزی فراتر از روایت است. داستان آنقدر خوب نوشته شده که انگار از دیداری بین دیداری دیگر معطل مانده‌ای تا همراه آقا شوی و ببینی چه خبر است. حقا که کتاب روایتی قوی و خوب دارد.

زیاد از دیدارهای رهبری با خانواده شهدا شنیده بودیم. می‌دانستم که محدود به خانواده‌ی شهدای مسلمان نیست. اما نمی‌دانستم که دیدار با شهدای ارمنی و آشوری از سال 63 بوده تا همین سال 93 که انشاالله کریسمس سال 94 هم خواهد بود.

به نظرم، اوج ماجرای کتاب اما در خانواده‌ی شهید سجادیان است که مسلمان‌اند و نویسندگان کتاب بنابر ذکری که آقا از این خانواده در دیدار با خانواده شهید ژان داوید کرده‌اند،‌ آن ماجرا را هم نقل کرده‌اند که بسیار شنیدنی و عبرت‌آموز است.

اما بگذارید مطلبی از پیوست چهارم کتاب با عنوان «من و ارامنه‌ی ایران» که بخش‌هایی است از گفتگوی صمیمانه‌ی حضرت آقا با رهبر ارامنه‌ی جهان، آقای جاثلیق آرام اول، در تاریه 30 تیر 67، نقل کنم:

«آمریکا نمی‌تواند هیچ کاری بکند. همه‌ی راه‌ها به روی او بسته است و هرکاری بکند، به ضرر اوست. معادله‌ی عجیبی پیدا شده است. از هر طرف بیاید، ضربه می‌خورد! به ما حمله نکند، به ضرر اوست؛ چون ما روزبه‌روز قوی‌تر می‌شویم. به ما حمله بکند، باز به ضرر اوست؛ چون متحدتر می‌شویم، و انگیزه‌مان بیشتر می‌شود و طرفداران جهانی پیدا می‌کنیم. افرادی را بفرستند تا شخصیت‌های ما را ترور کنند، به ضررشان است. محاصره‌ی اقتصادی نکنند،‌ به ضررشان است؛ چون میدان تجارت ما گسترده‌تر می‌شود. محاصره‌ی اقتصادی بکنند، بازهم به ضررشان است؛ به خاطرِ این که تلاش داخلی مضاعف می‌شود و آمریکا هم‌پیمانان خودش را در دنیا از دست می‌دهد.»

الکلام، «میزبانی از بهشت» را بخوانید و بعد بیایید در محضر حضرت «مسیح در شب قدر»!

 

عرض دیگری هم هست در ادامه مطلب.

کتاب حرف جدیدی برای گفتن ندارد. همان دردهای اجتماعی دور و بر خودمان را با قلمی روان‌تر از آن‌چه در سایت‌ها و وبلاگ‌ها ریخته،خبرنگار بدون رمز نوشته است.

31 درد اجتماعی مختلف که از قلم حجه‌الاسلام و المسلیمن محمدرضا زائری دارند برآمده.

به نظر من اگر می‌خواهید به آن‌چه منظور نویسنده از نوشتن این کتاب است برسید که چیزی جز تفکر بیشتر در مسائل و انجام وظیفه‌ی‌مان به بهترین شکل نیست،‌کتاب را یکباره نخوانید. هر روز یک یا دو موضوع را که بیش از 4  5 صفحه هم نمی‌شود مطالعه کنید؛ وگرنه به همان دردی که نویسنده در "همه اولش از خون می‌ترسند!" دچار می‌شوید.

از جمله‌ کتاب‌هایی که از نمایشگاه کتاب 94 خریدم.

شما ابزار نیستید.

در معرفی این ترجمه آمده است:

این ترجمه شامل مقدمه و بخش اول کتاب (شما ابزار نیستید، You Are not a Gadget) نوشته جرن لنیر(Jaron Lanier)  است. در این بخش از کتاب، لنیر با نگاهی انتقادی به فنّاوری مدرن، اشاره می‌کند که چگونه رشد اینترنت، فردگرایی و خلاقیت را در معرض  تهدید قرار می‌دهد، چراکه سرویس‌های اینترنتی که برای گروه وسیعی از انسان‌های ناشناس طراحی‌شده، ذهنیت بسته‌ای را جایگزین خرد فردی می‌کند و دسترسی گسترده به رسانه‌ها بیشتر فرهنگ وابستگی را در میان مردم ترویج می‌کند تافرهنگ نوآوری. به‌طورکلی، لنیر استدلال می‌کند که معنای کلی فردیت در حال تغییر است. وی معتقد است ارزش‌های اساسی همچون دموکراسی و آزادی به دلیل آنکه حقوق افراد و شأن انسانی را ارج می‌نهند، باارزش هستند. به باور لنیر، فرهنگ اینترنتی باید در یک تحول اساسی، به یک اخلاق جدید تبدیل شود که در آن انسان‌گرایی دیجیتال حاکم است.


مطالعه‌ی این فایل 24صفحه‌ای آورده‌ی خاصی برای شما نخواهد داشت. ترجمه‌ی این متن اصلا مطلوب نیست و شاید از صفحه‌ی 4 و 5 به بعد را مثل من سریع بخوانید و بگذرید. خلاصه این که توصیه‌ای برای مطالعه این نوشته ندارم. صرفا برای این که بعد از چند کتاب چاپی، اولین مطالعه الکترونیکی بود، در این قسمت قرار دادم.

دریافت
حجم: 758 کیلوبایت

یکی از مشکلات اساسی ما در ایران که هنوز بسیاری از زوایایش برای خودم بی‌پاسخ‌مانده، حق تکثیر(کپی‌رایت) است. کسی کار به کار دیگری ندارد که برای فلان کتاب یا نرم‌افزار یا ... زحمت‌ها کشیده و رنج‌ها برده. هر طور دلش خواست استفاده می‌کند. این مسئله‌ای بود که 5 سال پیش در ایام دبیرستان زمانی که با دوستانم مشغول کار بر روی نرم‌افزار "شیمی برای زندگی" برای جشنواره‌ای بودیم، به‌وضوح دیدیم. نرم‌افزاری که به دلیل کمبود منابع مالی (یا بهتر: نبود منابع مالی) ناتمام ماند.

لوگوی فیدیبوبه مدد اینترنت، چیزی که فراوان شده، پایگاه(سایت)های بارگیری رایگان یا غیر رایگان کتاب است. معمولاً هم کتاب‌های اسکن‌شده که علی‌رغم کیفیت پایین، حجم بالایی دارند. این‌گونه‌ می‌شود که ما از لذت واقعی مطالعه کتاب با تلفن همراه و تبلت محروم می‌مانیم. هرچند در مورد کتاب‌های قدیمی و نایاب می‌توان تلاش پایگاه‌های انتشار رایگان کتاب را تا حدی قابل‌قبول دانست، اما در مورد کتاب‌های روز موجود در بازار به‌هیچ‌وجه پذیرفتنی نیست. مشکل اصلی ما هم نبود یک سامانه خوب و قانونی برای فروش کتاب است. در این زمینه قبلاً تلاش‌های خوبی انجام‌شده، اما به نظر من بهترین آن‌ها سامانه "فیدیبو" است. یک پایگاه که برای ابزارهای مختلف هم برنامه‌ی مخصوصشان را ارائه داده است. نکته جالب، اقبال ناشران ایرانی به این سبک نشر و عقد قرارداد رسمی با این پایگاه است که خیال خواننده را از قانونی بودن کتابی که در اختیار دارد، راحت می‌کند. بیشترین خرید‌های من از نشر نی است. همین روزها هم کتاب "جسارت امید" از "باراک اوباما" ترجمه‌ی استاد ابوالحسن تهامی عزیز از نشر نگاه را تهیه‌کرده‌ام و می‌خوانم. در فیدیبو معمولاً کتاب‌ها نصف نسخه‌ی کاغذی‌ قیمت دارند.

اگر شما یک رایانه همراه، تلفن همراه یا تبلت با سیستم‌عامل iOs یا Android دارید توصیه می‌کنم برنامه فیدیبو را نصب کنید و لذت ببرید.

فیدیبو را ببینید، معرفی فیدیبو از زبان فیدیبو را بخوانید یا راهنمای استفاده از آن را مطالعه کنید و حتماً سری هم به مطلب دکتر مجیدی عزیز در یک پزشک بزنید.

 

نظر شما چیست؟

آیا این سامانه می‌تواند برای نشر داخلی ایران جایگزینی مثل بخش کتاب آمازون باشد؟(البته نه در برابر همه‌ی آن امکانات طبیعتاً)

شما نسخه کاغذی را ترجیح می‌دهید یا نسخه الکترونیکی؟

پ.ن: برای هم‌دوره‌ای‌هایی که مشغول زبان هستند: حتما از کتاب‌های انگلیسی و رایگان فیدیبو استفاده کنید.

در نمایشگاه کتاب امثال بنابر فضایی که فعلا علاقه و دغدغه من است، کتاب‌هایی در زمینه فضای مجازی،‌فناوری اطلاعات، زندگی مجازی و این چنین مفاهیمی تهیه کردم. یکی از غرفه‌هایی که کتاب‌های نسبتا جالبی در این زمینه‌ها منتشر کرده بود،‌ انتشارات مرکز شهید صیاد ارتش بود. برای مثال به همین کتاب (امنیت در فناوری اطلاعات) و (بهره‌برداری اطلاعاتی از اینترنت) می‌توانم اشاره کنم.


و کتاب امنیت در فناوری اطلاعات اثر آقای موسی شفیعی:
از کتاب ۸۴صفحه‌ای انتشارات ارتش، انتظارم بسیار بیشتر از این بود.سه فصل اول کتاب به بیان مباحثی گذشت که به نظرم برای طیف‌های مختلفی که می‌توانند مخاطب این کتاب باشند، بیانش لازم نیست. از آشنایی با رایانه(!)‌تا آشنایی با مفاهیم داده، چیزی که بیش از ۳۰ صفحه کتاب را اشغال کرده است.در ۳ فصل بعدی هم مطالب خوبی در مورد سامانه‌های اطلاعاتی و حفاظت و امنیت اطلاعات رایانه‌ای مطرح شده است. به نظر می‌رسد امکان طرح در کمتر از ۳۰ صفحه هم وجود دارد و نیاز به شرح و بسطی ۵۰ صفحه‌ای نیست.
این کتاب به قدری برایم کسل‌کننده شد که مطالعه(یا بهتر است بگویم تورقش)،‌۳۰ دقیقه بیشتر طول نکشید.تصویر جلد کتاب امنیت در فناوری اطلاعات
در آخر،‌اگر از مطالب ساده‌ی ابتدای کتاب و برخی شرح‌های نابجای سه فصل آخر اگر بگذریم،‌ لابلای متن کلیدواژه و سرنخ‌های خوبی دستگیر مطالعه‌کننده می‌شود. اگر این کتاب را مطالعه کردید،‌حتما کاغذ و قلمی دم دست داشته باشید و مفاهیم جدید را که مطرح شده است یادداشت و بیشتر و حتما از منابع‌ معتبر‌تر درباره‌شان تحقیق و مطالعه کنید.
پ.ن: کم‌کم بیشتر در مورد کتاب‌هایی که این ایام مطالعه کرده‌ام و می‌کنم،‌خواهم نوشت.

کتاب گلبرگ‌های زندگی، جلد اولجلد کتاب گلبرگ‌های زندگی جلد 1

مشخصات کتاب:

گلبرگ زندگی، مجموعه‌ی گفتگوی تلویزیونی ازدواج در شبکه سه سیما
دهنوی،حسین / نشر خادم الرضا/ شابک: 97896425904
(کتاب جعبه اطلاعات کتاب‌شناختی ندارد. طبعاً شماره کتاب‌شناسی ملی و فیپا هم ندارد. احتمالاً از جمله کتاب‌های منتشرشده به سبک هیئتی است!)

صدای حسین دهنوی برای من صدای آشنایی است. ظهرهای پنجشنبه روزهایی که خانه بودم و بحث‌هایش راجع به ازدواج که تا همین چند سال برایم بسیار بیگانه می‌نمود. اما الآن نشسته‌ام پای حرفش و یک جلدش را خوانده‌ام. آدم دانایی به نظر می‌رسد. اقلش این است که در آثار غربیان هم سیری داشته است.

خواندن کتاب، یک روز و نیم تفریحی بیشتر به طول نینجامید. آن هم روز چهارشنبه و پنجشنبه منتهی به آزمون میان ترم قواعد عربی 4! کتاب 235 صفحه است و اکثر مطالب هم مفید به نظر می‌رسد.

از سخن ناشر و اینها که بگذریم، بحث ضرورت ازدواج را نسبتاً خوب بازکرده است. بحث انگیزه‌های ازدواج جا دارد که بازتر بشود، چرا که بسیاری از جوانان قدرت خروج از این مرحله را ندارند. بهتر است یک چرخه‌ی مفروضی طراحی شود که من جوان بتوانم پس از طی مراحل آن چرخه به این نتیجه برسم که آمادگی ازدواج را دارم یا نه!البته نه دقیق و قطعی، حدودی و راهنما.