دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

دانش‌جوی حرف‌دار

آن‌چه می‌فهمم، می‌نویسم

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وبلاگ» ثبت شده است

هرچند 6 ماه گذشته اینجا بی‌نوشته ماند*؛ اما نوشتم برای آن‌که باید می‌خواند و کیف می‌کرد؛ که از اتفاق خواند و کِیف کرد. جاهای دیگری** هم نوشتم که به اسم خودم نبود، ولی مقبول افتاد.

از تبریک سال نو و آرزوهای خوب که بگذریم، کرمی در تنبانم لول می‌خورد که هرچند شلوغ، هرچند گرفتار، اما مثل همه‌ی شلوغ‌های گرفتاری که وقت می‌گذارند و می‌نویسند، بگذارم و بنویسم. برای من «نوشتن راه نظم اندیشه‌ها» بوده و هست، هر وقت منظم و مرتب در مورد در و دیوار و زمان و زمین نوشته‌ام، ذهنم نظم و نسق گرفته و گرنه تبدیل شده به دار‌المجانین!

اتفاقا حالا که دارند تلگرام را هوا می‌کنند و همه می‌فهمند که وبلاگ تنها رسانه‌ی نوستالژیک پایدار ماست، باید نوشت. 

هرچند 6 ماه گذشته اینجا بی‌نوشته ماند، ولی مثل همیشه وبلاگ‌های مورد علاقه‌ام را خاموش و بی‌صدا خواندم و لذت بردم، تا امروز که «فراخوان سینما‌روی دورهمی بلاگرانه» را از هولدن دیدم. خلاصه این که بناست برویم «به وقت شام» ببینیم و بعد هم گل بگیم و بُلبُل بشنویم. وقت و فرصتی داشتید، ببینیمتان!

*پ.ن.1: نوشته‌ی قبلی از جمله مختصرنویسی‌هایی بود که در کانالی تلگرامی منتشر می‌شوند، خودم هم نفهمیدم چرا اینجا هم گذاشتم!

** پ.ن.1: مثلا: کانال تلگرامی گاه‌نوشت

بنابر مقتضیات فضای مطالعاتی و کاری، به خصوص این روزها هم که مشغول انجام کارهای مقدماتی کمیته‌ی رصد و ارزیابی محتوایی تارنمای دفتر اعزام مبلغ هستیم، گشت و گذار زیادی در محیط وب فارسی دارم. البته تمام تلاشم بر هدفمند بودن زمان صرف شده است، لذا برای خودم قوانینی وضع کرده‌ام و مقیدم پس از اتصال به شبکه جهان گستر وب، خودم را در آن چارچوب ببینم. برای مثال: یکی از مهم‌ترین نکات استفاده از اینترنت برای من، استفاده در زمانی است که پایان آن اجباری و خارج از اراده خودم باشد. زمان‌هایی که منتهی به کلاس‌ها یا اذان یا قرارها و ملاقات‌ها و جلسات می‌شوند، بهترین زمان برای استفاده درست و بابازده از اینترنت است. سعی کنید حتما در یک تکه کاغذ(دقت کنید: حتما و حتما بر روی کاغذ نه در ذهن!) یادداشت کنید که در این (مثلا) 45 دقیقه‌ای که بناست در اینترنت بگذرانید، می‌خواهید چه کاری را انجام دهید و حتما و حتما در همان محدوده فعالیت کنید و لاغیر. اگر هم به علت پرداختن به کاری غیر از کار مقرر، در زمانی که مشخص کرده‌بودید نتوانستید به هدف برسید، خود را جریمه کنید. برای شخصی مثل من 24 ساعت دور و بر اینترنت نرفتن، جریمه خوبی است J بگذریم!!

انشاالله در یک سلسله مطالب، تارنماها(سایت) و تارنوشت‌ها(وبلاگ)یی که ثبت کرده‌ام را معرفی، نقد و بررسی خواهم کرد. یقینا پایگاه‌های زیادی هستند که از دید ما دورمانده‌اند و قابلیت‌های بسیاری دارند. خوشحال می‌شوم اگر شما هم همین کار را (حتی خیلی مختصر) انجام دهید و پیوند نوشته خود را برای استفاده در پروژه‌ای که عرض کردم، در اختیار بنده قرار دهید. یا اگر پایگاهی را می‌شناسید که قابلیت نقد و بررسی دارد ولی فرصت انجام این کار را ندارید، پیوند آن را بازهم برای من ارسال کنید.

اولین مطلب این سلسله‌ی هفتگی راجع به تارنما و نرم‌افزار ویراستیار، ویراستیار لایو و کلیتی در مورد شورای عالی اطلاع‌رسانی خواهدبود.

منتظر باشید.

#روز_وبلاگستان_فارسی   (همین‌جوری!)

آنان که دیده‌اند، می‌دانند که جبهه‌ی سایبر بچه‌های مثلا حزب‌اللهی در برابر جبهه‌ی دشمن در بسیاری از موارد عملا نه حرفی برای گفتن دارد و قامتی برای عرض اندام.

به فراخور فضای مطالعاتی، مشغول بررسی برخی وبلاگ‌های دانش‌جویان دانشگاه امام صادق(ع) و تحلیل محتوایی برخی از آن‌ها هستم. آن‌چه همین چند دقیقه پیش مرا به ستوه آورد و محرک نوشتن این سطور شد، آهنگ‌ها و مداحی‌هایی است که برادران عزیزم در وبلاگ‌هایشان استفاده می‌کنند. جالب آن‌جاست که حق انتخاب به بازدیدکننده نمی‌دهند که اصلا دوست دارد سرود وطنم سالار عقیلی یا فلان مداحی میثم مطیعی را بشنود یا نه؟؟ ماجرا آن‌جا بدتر می‌شود که چند وبلاگ از این مدل باهم باز باشند. سالار و میثم و محمود و سامی و ... همه‌با‌هم برایت چه‌چهه می‌زنند. اصلا آدم را مدهوش می‌کنند...

و جالب‌تر این که این مورد را ویژگی مفیدی برای وب‌نوشتشان می‌دانند. در صورتی که در همه‌ی مدل‌های ارزیابی سایت‌ها و وبلاگ‌ها، آن‌چه از کنترل کاربر خارج باشد و البته بر کاربر اثر بگذارد، یک ویژگی منفی محسوب می‌شود.

من همین‌جا از شما برادر و خواهر ارزشی عاجزانه خواهش می‌کنم:

"آن‌چه را برای خود می‌پسندی، برای دیگران نپسند!"

مدتی هست که ننوشته‌ام، البته در همین مدت که قدری شلوغ و پلوغ بود و کارهای مانده‌ هم بیشتر و بیشتر می‌شدند، نوشتن‌های شبانه‌ در دفتر روزنوشت و پیامک‌های گاه‌وبی‌گاه به 31شب سرجایش بود. منتهی فرصتی برای 2دانش‌جو نمی‌ماند.

حالا بعد از سپری شدن هفته‌یِ دومِ سومین ترمِ تحصیل در دانشگاه، وقتی است برای نوشتن.

سال نو، نو شدن‌هایی را هم در پی دارد. اهداف نو، دوستان نو، درس‌های نو، ....  و هم‌اتاقی‌های نو !!

هم‌اتاقی‌هایِ وبلاگ‌نویسِ من. این اتاقِ امسالِ ما، مهدِ وبلاگ‌نویسیِ 91ای‌هایِ سیاسیِ امام‌صادقی است.

 اتاق 222 هم خودش برای خودش صفایی دارد. بالکن و درخت گردو(الآن از قرارگاه اطلاع دادند که این درخت، درخت خرمالو هست!!)ی روبه‌رویش منظره‌ی خوبی را رقم زده.

ژورنال احتمالا در آینده تبدیل شود به مرکز مطالعات ترکیه و حومه. البته فعلا در مرحله‌ی مطالعات است. اما چون خود این حسین آقای ما هم ترک است و زبان ترک‌ها را هم می‌فهمد، ترکیه را مثل هلو خواهدبلعید. نوش‌جانش!!

قرارگاه مثل وبلاگ بی‌دروپیکر خودم از هر دری و دربه‌درشده‌ای می‌نویسد. هم می‌توانید "علمدار" پیدا کنید و هم می‌توانید "عرق کاسنی" سفارش دهید. علی در اتاق هم برای خودش علمداری است.

احسان ملانوری از نوع شمسی‌اش هم می‌نویسد. آرشیو وبلاگ احسان برای خودش یک ویکی‌پدیایی است. گاهی تندتند می‌نویسد و گاهی یک ندایی از عالم غیب می‌رسد که ننویسد. به هر حال جزء معدود کسانی است که به احتمال زیاد و تا حدود زیادی تکلیفش با خودش روشن است. البته ما(یعنی بچه‌های سیاسی) احسان را مرتد می‌دانیم و از او و همه‌ی ارتباطاتی ها تبری می‌جوییم.!

فقط می‌ماند حاج حامد ما که دست به قلم است و خوب هم می‌نویسد. منتهی وبلاگ و فضای مجازی و مایتعلق به را (به جز فیس‌بوق!) طلاق داده‌است. اگر بشود حامد را هم چسباند به عالم وبلاگ‌ها، خیلی خوب می‌شود.

محمدحسین  هم هرچند هم‌اتاقی نیست، ولی به خاطر پروژه‌ای که با هم داریم، چیزی از هم‌اتاقی برای ما کم ندارد.اسراب ( که ما نفهمیدیم دسته‌ی چه جور جانورانی را گویند!) می‌نویسد! از "نامه‌ی یک دیپلمات به نامزدش" تا "23 قصه‌ی تولستوی".

ادامه دارد...

چند وقتی هست که سرم خیلی شلوغ شده؛ هرچند نوشتن در اندرون را دارم،ولی این‌جا همین‌طور به حال خودش رها شده

فقط دو صفحه از جرقه‌هایی که برای نوشتن زده‌شده بود را لیست کرده‌بودم،که همین چند دقیقه پیش با حالت عجیبی پاره کردم و پرت کردم داخل حوض پرآب داخل حیاط!
شاید از عوارض تنهایی در خانه باشد این دیوانگی‌ها

حس و حال نوشتن برای وبلاگ نیست،اما اگر همت کنم و شروع کنم نوشتن را،زیاد خواهم‌نوشت

احتمالا هم راجه به فعالیت‌های این روزها بنویسم