معرفی کتاب: من زندهام
نویسنده قطار کتاب را از یاد دوران کودکی شروع میکند. یاد بازیهای شیرین کودکی در کوچه پس کوچههای آبادان که مزهاش زیر زبان ما و همسنوسالان ما هم هست. چیزی که بچههای امروزی معمولا نمیفهمند...
هرچه جلوتر میروی بیشتر اسیر کتاب میشوی. قطار از نوجوانی میگذرد تا به انقلاب برسد. دختر ۱۶ ۱۷ سالهی داستان میشود یک فعال انقلابی تمام عیار.
علاقهی مشترکی هم داریم. سر زدن به کودکان بیسرپرست که عالم خاص خودشان را دارند. عالمی که معمولا ارزشها در آن قدری بالا و پایینتر از ما آدمهایی است که تکلیف بابا و ننهمان مشخص است. با اتوبوس بچهها میرود شیراز که آنها را از شر نقل و نباتهای ناخوانده آبادان در امان نگه دارد. اما خودش توان ماندن ندارد و بعد از دست بوس شاهچراغ، راهی آبادان میشود که بین راه اسیر میشود.
ماجرای داستان از اینجا اوج میگیرد. یادم نیست از اینجا ته به آخر کتاب را چطور خواندم. فقط میدانم یک هفته آن صد صفحهی اول را خواندم و باقی حدود ۳۵۰ صفحه را یک روزه... لحظه لحظه بودم.
ماجرا به طور عجیبی ضربان قلب مرا بالا برد. از زندادن تا اردوگاه، از این اتاقک به آن اتاقک، از انواع مشکلات جور و واجور که حتی تصور آن هم برای من وحشتآور است. شیرزن میخواهد گذراندن این امتحانات و ابتلائات سنگین الهی. گاهی شک میکردم که همهی اینها برای یک دختر بیست ساله اتفاق افتاده است. دختر بیستسالهی داستان کجا و دختر و پسرهای بیستساله امروز کجا؟؟
در اوج سختی و مشقت و ناباوری، هواپیمای حامل اسرا در فرودگاه فرود میآید.... و داستان ۱۰۰۱ شب به اتمام میرسد.
من دانشجوی جنگ ندیده، باید جتگ خوانده باشم تا بفهمم که جنگ یعنی چه؟ اسیر یعنی چه؟ شکنجه؟ شهادت؟ ایستادگی
و امروز من حاصل چیست؟ رفاه و آسایش من؟ راحت درس خواندن من؟
و وظیفه من چیست؟ و کوتاهی من یعنی چه؟
تعدادی از کتب خاطرات دفاع مقدس را خواندهام. ولی این یکی حقیقتا غوغاست. بیهیچ شک و شبههای در اولین فرصت بخوانید.
{این نوشته را دقایقی بعد از اتمام خواندن کتاب نوشتم. هنوز حس دوران اسارت در وجود من موج میزند. چه برسد به خانم آباد}
مشخصات کتاب در ادامه مطلب
سرشناسه: آباد، معصومه، ۱۳۴۱
عنوان و نام پدیداور: من زندهام / خاطرات دوران اسارت به قلم معصومه آباد
مشخصات نشر:تهران، بروج، ۱۳۹۲
شابک: ۹۷۸۹۶۴۸۶۸۳۸۲۰